

امروز (سه شنبه) 270 شهید که شهدای غواص هم در بین آن ها هستند در تهران به خاک سپرده می شود و در آستانه ماه مبارک رمضان دوباره بوی شهادت در ایران اسلامی می پیچد.
هم زمان با این رویداد بزرگ جنبشی در بین مردم راه افتاده است و هر کس با طریقی ارادت خود را به شهدا ابراز می کند، یکی با ساختن یک فیلم، یکی با ساختن یک پوستر، یکی با عکس، یکی با شعر و متن ادبی و...
سایت http://175shahid.ir هم زمان با این رویداد عظیم پویش مردمی #پیامی_آورده_اند را برگزار کرده است.
تا کنون چهره های زیر در این پویش مردمی شرکت کرده اند، البته لحضه به لحضه به افرادی که در این پویش شرکت کرده اند اضافه می شود.
برای شرکت کردن در این پویش مردمی می توانید آثارتان را در شبکه های اجتماعی با هشتک #پیامی_آورده_اند منتشر کنید.
حمید گودرزی
بازیگر
احسان علیخانی
مجری
بهزاد فراهانی
بازیگر
حسین محب اهری
بازیگر
آتنه فقیه نصیری
بازیگر
بهنوش بختیاری
بازیگر
مریلا زارعی
بازیگر
افسانه بایگان
بازیگر
کیانوش گرامی
بازیگر
شهاب حسینی
بازیگر
ستاره اسکندری
بازیگر
آزاده نامداری
مجری
حسین هوشیار
مداح
مهدی پاکدل
بازیگر
وحید یامین پور
مجری، کارشناس
اکبر عبدی
بازیگر
سیدمحمد باقرزاده
مسئول کمیته مفقودین نیروهای مسلح
رضا ایرانمنش
بازیگر
جمال شورجه
کارگردان
خشایار راد
بازیگر
حسین یکتا
راوی دفاع مقدس
محمد رضا طاهری
مداح
ابوالفضل همراه
بازیگر
کیومرث پور احمد
کارگردان
ابوالفضل پور عرب
بازیگر
آرمیتا رضایی نژاد
دختر شهید
جواد شمقدری
کارگردان
امیرحسین مقصودلو (تتلو)
خواننده
مهدی امینی خواه
بازیگر
حسن برزیده
کارگردان
محمود کریمی
مداح
مهران رجبی
بازیگر
محمود گبرلو
مجری
مرضیه برومند
کارگردان و بازیگر
مهران مهام
تهیه کننده و کارگردان
سید مجید بنی فاطمه
مداح
حسین اسرافیلی
شاعر
حمید فرخ نژاد
بازیگر
رزیتا غفاری
بازیگر
شقایق فراهانی
بازیگر
عزت الله ضرغامی
مدیر اسبق صدا و سیما
زیبا بروفه
بازیگر
رضا هلالی
مداح
علی اکبر رائفی پور
فعال فرهنگی
همسر شهید شهریاری
به مناسبت تشییع شهدای غواص گمنام عملیات کربلای ۴، فیلم سینمایی شیار ۱۴۳ به کارگردانی نرگس آبیار و تهیهکنندگی ابوذر پورمحمدی و محمدحسین قاسمی سهشنبه شب از شبکه یک سیما پخش میشود.
به گزارش خبرگزاری فارس،
این فیلم دومین اثر سینمایی نرگس آبیار، درباره چشم انتظاری مادری است که
نمی داند فرزندش در جبهه های دفاع مقدس اسیر یا شهید شده است. فیلم شیار
143 ساعت 22 سه شنبه 26 خرداد از شبکه یک به نمایش در میآید.
چندی قبل پیکر مطهر270 شهید دفاع مقدس که در منطقه عملیاتی والفجر4 شناسایی
شده اند ازطریق مرز شلمچه واردکشور شدند. این شهدا با تلاش کمیته جستجوی
مفقودین درعملیات تفحص در جنوب عراق فاو، ابوفلوس، شلمچه، مجنون و زبیدات
کشف شدهاند.
پیکر 175 شهید از این 270 شهید تازه تفحص شده، جمعی از غواصان شهید عملیات کربلای چهار بودند.
کتاب کمی دیرتر اثر سید مهدی شجاعی است که اولین بار در سال 1390 انتشار یافته است.
انتشارات نیستان این کتاب را چائ کرده است.
این اثر که از چهار فصل زمستان، پاییز، تابستان و بهار تشکیل شده، نگاهی است متفاوت و نقادانه به فضای انتظار جامعه امروز. رمان با یک اتفاق شگفت و غریب آغاز میشود، جشن نیمهشعبان و مجلسی پرشور و بسیاری که فریاد «آقا بیا» سردادهاند… در این میان جوانی و فریادی که: «آقا نیا…» این شروع جذاب ما را با شخصیتهایی آشنا میکند که همه مدعی انتظارند اما وقتی هنگام عمل میرسد و هنگامه عمل به شعارها میرسد، آن نمیکنند که میگفتند. رمان در فضایی مکاشفهگونه و بیزمان پیش میرود و مواجه همه آدمها را میبینیم با قصه ظهور… و کشف چرایی «آقا نیا»ی جوان. شجاعی در این رمان همه اقشار و همه آدمها را با بهانههایشان برای نخواستن امر ظهور، دقیق و ظریف معرفی میکند. تا آنجاکه حتی به راوی هم رحم نمیکند و در فضایی بسیار بدیع، خودش را هم در معرض این امتحان میگذارد. نویسنده در «کمی دیرتر» همه آفتهای انتظار را با شخصیتهای قصهاش برای مخاطب روایت نمیکند، بلکه به تصویر میکشد و نشانش میدهد… انسانهای مدعی انتظار و منتظر ظهور غریبه نیستند؛ خودمانیم و شجاعی در رمانش به خوبی به این زبان دست یافته که وقتی از هر قشر و صنف و گروهی یک نمونه آورده با مصادیق کار ندارد و در پی اثبات شمول ادعایش است. نویسنده در پایان همه موشکافیهایش در نقد منتظران به دنبال آن است که مخاطب منتظر واقعی را بشناسد و ببیند که انتظار به فریادهای بلند «آقا بیا» نیست؛ به دلی است که برای حضرت میتپد و اخلاصی که میان زندگی جاری است و آقایی که خودش به دیدار منتظرانش میآید…
لینک ها:
خرید از دیجی کالا به قیمت 13500 تومان غیر از هزینه پست
خرید از کتاب فردا به قیمت 13500 تومان
خرید از انتشارات نیستان به قیمت 15000 تومان
به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت، صبح امروز در معراج شهدای تهران و در نشست خبری سردار باقر زاده پیکر مطهر یکی از 175 شهیدغواص تفحص شده عملیات کربلای 4 برای همگان نمایش داده شد.
این پیکر مطهر در حالی به معرض دید گذاشته شد که دستان این شهید بزرگوار در زمان شهادت بسته شده بود.
بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـد یقیــن
مثنوی خاک و افلاک
تقدیم به شهدای غواص کربلای چهار
فارغ از هر درد و رنجی میشدیم کربلای چهار و پنجی میشدیم
خبرگزاری فارس؛ هفته پیش فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح از کشف پیکرهای مطهر 175 شهید غواص جنگ تحمیلی خبر داد.
پیکرهای مطهری که مربوط به غواصان عملیات کربلای 4 در منطقه ابوفلوس است؛ برخی از این پیکرهای مطهر در زمان کشف هیچ جراحتی نداشتند و این بدان معناست که آنها زنده به گور شدند.
این خبر واکنش های زیادی در فضای مجازی داشته است. از جمله ایجاد کمپینی توسط شهاب مرادی که افراد زیادی در آن شرکت کرده اند.
برای شرکت در این کمپین می توانید تصویر زیر و هشتک هایی که در ادامه می آیند را در فضای مجازی منتشر کنید:
سلام
با احترام،
با تمام وجودم،
با تمام احساس و عاطفه ام؛
سلام مي كنم به
يكصدوهفتادوپنج غوّاص شهيد
١٧٥غيورِ دست بسته
هر ايراني باغيرتي، از شنيدن اين خبر، احساس عجيبي دارد؛ خدايا بعثي هاي پليد، ١٧٥ غواصِ اسير را يكجا و زنده زنده در گور دسته جمعي مدفون كردند و اينك پس از ٢٩سال از آن #مفقودالاثرهاي_مظلوم خبر آمده
بايد به #مادران_چشم_به_راه آنها خبر داد كه مادر چشمت روشن! پسر نازنينت برگشته اما #با_دست_بسته
لطفا اين تصوير را با هشتك اصلي #سلام_بر١٧٥غواص_شهيد و دلنوشته خودتان يا اين متن يا فقط تصوير و هشتك اصلي منتشر بفرماييد.
التماس دعا
@moradishahab #شهاب_مرادي
و فراموش نكنيم صدامِ ديروز همين داعشِ امروز است
#صدام_و_داعش_دشمن_مشترك_ملت_ايران_و_عراق
#١٧٥ #١٧٥غواص #١٧٥غيور_دست_بسته #كربلاي٤ #شهيدگمنام #جاويدالاثر
خبر کشف پیکر 175 شهید غواص واکنشی را در شاعران کشورمان پدید آورده است و شعر هایی سروه اند که در ادامه می آید.
عبدالجبار کاکایی
دیر آمدی اِی جانِ عاشق...بی چتر و بارانی از این باد
اِی تکه تکه روحِ معصوم...اِی تار و پودِ رفته از یاد
دیر آمدی تا قد کشیدم...با خاطراتی از تو در سر
دیر آمدی از باد و باران...دیر آمدی سربازِ آخر
پنهان شدی در خاک شاید...خاک از تنِ تو جان بگیرد
تا دشت تنها باشد و ابر...دلشوره باران بگیرد
امروز دستِ آشنایی...بیرون کشید از عمقِ خاکت
کم کم به یادِ خاک آمد...انگشتر و مُهر و پلاکت
در شهر میپیچد دوباره...بوی گلاب و اشک و شیون
تا شیشه عطرِ تنت را...از خاک بیرون میکِشم من
این ریشههای مانده در خاک...دلشوره طوفان ندارند
پایانِ این افسانهها کو...افسانهها پایان ندارند
نفیسه سادات موسوی
نصفِ تاریخ عاشقی «آب» است، قصههایی عمیق و پراحساس
قصههایی پر از فداكاری، قصههایی عجیب، اما خاص:
قصۀ آبِ چشمۀ زمزم، زیرِ پاكوبههای اسماعیل
قصۀ نیل و حضرت موسی، قصۀ آن گذشتنِ حسّاس
قصۀ حفظِ حضرت یونس، توی بطن نهنگ، در دریا
یا كه نفرینِ نوحِ پیغمبر، بر سرِ مردمِ نمك نشناس
قصۀ ظهر روز عاشورا، بستنِ آب روی وارثِ آن
كربلا بود و یك حرم، تشنه، كربلا بود و حضرتِ عباس
بین افسانههای آب و جنون، قصۀ تازهای اضافه شده :
قصۀ بیست و هفت سالهای از صد و هفتاد و پنج تا غواص...
فلوارا تاجیکی
قایقرانان
خواب اروند را آشفته میکنند
پرواز پرندهها
با بالهای بسته
کاش به هم میزد
خواب صندلیها را
میزها
لحظهای جابهجا میشد
و ما خانۀ کفتارها را
آبادتر نمیکردیم
- مادر فدایت
رود رود
آبی که تو را برد
آبروی همسایه را قی کرد
وحیده افظلی
بوی دریا گرفتهاند امروز، کوچهها، خانهها، خیابانها
لشکر آبها سرازیرند، بیتوقف به سوی میدانها
دسته دسته شهید میآید، دست بسته شهید میآید
جان تازه گرفتهایم انگار از حضور غریب بیجانها
صد و هفتاد و پنج زنده به گور! صد و هفتاد و پنج مرد صبور
صد و هفتاد و پنج سَر که زدند، دل به دریای موج و طوفانها
صد و هفتاد و پنج دریا، نه، صد و هفتاد و پنج اقیانوس
که وجود زلالشان دارد نسبتی با تمام بارانها
مرد رفتند و مرد برگشتند، سرفراز از نبرد برگشتند
از زمستان سرد برگشتند، آن بهارآوران دورانها
خبر زلف کیست میآید؟ چه نسیم خوشیست میآید
بوی پیراهنِ که در باد است؟ که پریشان شدند کنعانها
صد و هفتاد و پنج دریایی، خاک خورده به خانه میآیند
خبر آوردهاند نزدیک است، روز پیروزی مسلمانها
حمیدرضا اقبال دوست
سالها پیش
با دستهای بسته و
سرهای زیر آب
پرواز کردهاند و
به اوج رسیدهاند
یکصد و هفتاد و پنج پرنده عاشق
این اندامهای پوسیده و
استخوانهای در هم تنیده
آمدهاند تکانمان دهند
شاید چشمهایی گشوده شوند
شاید شرم
دستهای باز بعضیها را
از دستدرازی
بر سفرههای کوچک
باز دارد
غلام عباس سعیدی
بگو بگو بگو از گل، گلی که پرپر شد
بگو بگو بگو از نخلتر که بی سر شد
ز غنچههای بهاری که پایمال شدند
به زیر پای خزان زنده زنده چال شدند
کبوتران سپیدی که بال وا کردند
در این کرانه وحشی مرا رها کردند
بگو ز مهر و ز سجاده و ز انگشتر
وضوی خون و نماز و گلوله و سنگر
ز درد و داغ تو امشب سراغ میگیرم
از این تنور عطش نان داغ میگیرم
بیا و سایه بر این دل دل کبابانداز
" که گفته اند نکویی کن و در آب انداز"
به باغها سهی و ناز میشناسندت
در آسمان پر و پرواز میشناسندت
تو نعش سرخ ستاره بدون سر دیدی
به خون تپیدن خورشید شعلهور دیدی
تو یادگار تب و تاب و التهاب منی
تو شهد و شاهد و شمع و شب و شراب منی
افشین ید اللهی
غواص ها
غرق نمي شوند
رفته اند که غرقه شوند
دست بسته هم زنده به گورشان کنند
اسير نمي شوند
دست و پا نمي زنند
نمي ميرند
گور را زنده مي کنند
گور دريا مي شود
و آنقدر در درياي خاک
پرواز مي کنند
که سال ها بعد
سبکبارتر از زمان رفتنشان
با غنيمت صلح
از جنگ برگردند
علیرضا بهرامی
تو کدام پيامبري؟!
که اين طور بي محابا
به آب مي زني...
تو کدام پيامبري؟!
بدون عصا...
بدون ماهي...
تو شايد خود ماهي
اما مگر ماه مي تواند
تکثير شود،
آرام آرام در گوش آب
آواز بخواند،
و روي سيم هاي خاردار
خون سرفه کند؟!
تو کدام پيامبري؟
حرفت چيست؟
اصل و نسبت از کجاست؟
که نه پلاک هاي شناسايي مي دانند
نه استخوان هاي پوسيده در آب
که قدر نيزار را خوب مي شناسند
چه بوي خوشي مي آيد امشب
از اين رودخانه آب شيرين
که به تمام سرزمين هاي مطابق نقشه
و درياهاي ناشناخته مي ريزد
تو را
تمام جويندگان طلا در غرب
تا راهبان معابد خاور دور
از شيار جمجمه ات مي شناسند
که نوري غليظ،
خيره کننده تر از هزار چتر منور
از آن چکه مي کند؛
– رها در آب،
رها در مه،
رها در عشق…
علیرضا حیدری
موذن
175 بار
تکبيرة الاحرام را
تکرار کرد
و آفتاب
هر بار
به قدقامت
ايمانشان
ايستاد
ماهي ها
به نيابت
ذکر گفتند
و
به قنوت هاي دست بسته
اقتدا کردند
روزي که
" مجنون"
در عشق 175 ليلا
هلهله مي کرد